دانلود آهنگ کجایی
عشقم که رفته بر باد هرگز وفا ندارد این قصه با که گویم دردی که سینه دارد دردی که سینه دارد
عشقم که رفته بر باد هرگز وفا ندارد این قصه با که گویم دردی که سینه دارد دردی که سینه دارد
لیلای من کجایی از من خبر نداری چشمم به گریه نسپار در کوی بی قراری
لیلای من کجایی رفتی چه بی وفایی تنها نکن رهایم در این شب جدایی
دست نسیم دادی گیسوی خود شبانه تا دیده ام کشاند بر دار این زمانه
چشم تو شهره آواز زیباترین بهانه آواره ساز من بود در سوز این ترانه
قلبم که در بیابان حاجت به ناله میداد از داغ این جدایی آواره گشته در باد
لیلای من کجایی از من خبر نداری چشمم به گریه نسپار در کوی بی قراری
لیلای من کجایی رفتی چه بی وفایی تنها نکن رهایم در این شب جدایی
نمایش متن ترانه
عشقم که رفته بر باد هرگز وفا ندارد این قصه با که گویم دردی که سینه دارد دردی که سینه دارد
عشقم که رفته بر باد هرگز وفا ندارد این قصه با که گویم دردی که سینه دارد دردی که سینه دارد
لیلای من کجایی از من خبر نداری چشمم به گریه نسپار در کوی بی قراری
لیلای من کجایی رفتی چه بی وفایی تنها نکن رهایم در این شب جدایی
دست نسیم دادی گیسوی خود شبانه تا دیده ام کشاند بر دار این زمانه
چشم تو شهره آواز زیباترین بهانه آواره ساز من بود در سوز این ترانه
قلبم که در بیابان حاجت به ناله میداد از داغ این جدایی آواره گشته در باد
لیلای من کجایی از من خبر نداری چشمم به گریه نسپار در کوی بی قراری
لیلای من کجایی رفتی چه بی وفایی تنها نکن رهایم در این شب جدایی
دانلود آهنگ بغض پنهان
یادگار عمر رفته ام تو هستی آتش تو بر جان
حجم سبز باغی در شبم چراغی روشنی کماکان
در مسیر طوفان مانده ام چو یاران
ای تو روح باران میدانی چشم انتظارم
پاک و بی گناهی همچو تکیه گاهی
آخرین پناهی بی تو من ابر بهارم
دریا خیره در چشمان تو چهره ی حسرت آیینه ها
با تو عطر خاک و بوی نم بی تو اما گریه های بی صدا
عصری خلوت باران برگ دنیای من عطرآگین شد
با نجوایت میرقصد با پاییز من آهنگین شد
چتری بسته بی تو خسته تنها ماندم زیر باران
شاید زیر این حجم برگ بغض تلخی گشته پنهان
دریا خیره در چشمان تو چهره ی حسرت آیینه ها
با تو عطر خاک و بوی نم بی تو اما گریه های بی صدا
نمایش متن ترانه
یادگار عمر رفته ام تو هستی آتش تو بر جان
حجم سبز باغی در شبم چراغی روشنی کماکان
در مسیر طوفان مانده ام چو یاران
ای تو روح باران میدانی چشم انتظارم
پاک و بی گناهی همچو تکیه گاهی
آخرین پناهی بی تو من ابر بهارم
دریا خیره در چشمان تو چهره ی حسرت آیینه ها
با تو عطر خاک و بوی نم بی تو اما گریه های بی صدا
عصری خلوت باران برگ دنیای من عطرآگین شد
با نجوایت میرقصد با پاییز من آهنگین شد
چتری بسته بی تو خسته تنها ماندم زیر باران
شاید زیر این حجم برگ بغض تلخی گشته پنهان
دریا خیره در چشمان تو چهره ی حسرت آیینه ها
با تو عطر خاک و بوی نم بی تو اما گریه های بی صدا
دانلود آهنگ دعوت
نشد یک لحظه از یادت جدا دل جدا دل
زهی دل آفرین دل مرحبا دل امان
نشد یک لحظه از یادت جدا دل جدا دل
زهی دل آفرین دل مرحبا دل امان
هزاران بار منعش کردم از عشق
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دل
از این دل داد من بستان خدایا
ز دستش تا به کی گویم خدا دل
بشد خاک و ز کویش برنخیزد برنخیزد
زهی ثابت قدم دل زهی ثابت قدم دل
با وفا دل یا دوست
نمایش متن ترانه
نشد یک لحظه از یادت جدا دل جدا دل
زهی دل آفرین دل مرحبا دل امان
نشد یک لحظه از یادت جدا دل جدا دل
زهی دل آفرین دل مرحبا دل امان
هزاران بار منعش کردم از عشق
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دل
از این دل داد من بستان خدایا
ز دستش تا به کی گویم خدا دل
بشد خاک و ز کویش برنخیزد برنخیزد
زهی ثابت قدم دل زهی ثابت قدم دل
با وفا دل یا دوست
دانلود آهنگ چه بگویم
چه بگویم نگفته ام پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاست
بهمم ریخته است گیسویی بهمم ریخته است مدتهاست
چه بگویم نگفته ام پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاست
بهمم ریخته است گیسویی بهمم ریخته است مدتهاست
یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان
آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای رویا
یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان
آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای رویا
یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان
آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای آغاز ای پایان
نمایش متن ترانه
چه بگویم نگفته ام پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاست
بهمم ریخته است گیسویی بهمم ریخته است مدتهاست
چه بگویم نگفته ام پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاست
بهمم ریخته است گیسویی بهمم ریخته است مدتهاست
یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان
آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای رویا
یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان
آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای رویا
یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان
آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای آغاز ای پایان
دانلود آهنگ نوروز عشق
می خور که بر اصحاب خرابات حلال است
گو زهر خور آن کس که بر او نوش وبال است
زان باده که گویی دمش از بوی بهشت است
گر نیز به دوزخ بروم توبه محال است محال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
بسیار بکوشید خضر تا که بدانست بدانست
آخر که حیاتش حیاتش هم از این آب زلال است
آنچ از دم عیسی به روایت بشنیدم
دیدیدم که در قافله ی باد شمال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
عیبم مکن ای خام که افسرده نداند نداند نداند
تا سوخته ی عشق بر آتش به چه حال است
چه حال است چه حال است
در گوشه ی محراب به تقوا بنشیند
آن را که نظر بر خم ابروی هلال است هلال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
نمایش متن ترانه
می خور که بر اصحاب خرابات حلال است
گو زهر خور آن کس که بر او نوش وبال است
زان باده که گویی دمش از بوی بهشت است
گر نیز به دوزخ بروم توبه محال است محال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
بسیار بکوشید خضر تا که بدانست بدانست
آخر که حیاتش حیاتش هم از این آب زلال است
آنچ از دم عیسی به روایت بشنیدم
دیدیدم که در قافله ی باد شمال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
عیبم مکن ای خام که افسرده نداند نداند نداند
تا سوخته ی عشق بر آتش به چه حال است
چه حال است چه حال است
در گوشه ی محراب به تقوا بنشیند
آن را که نظر بر خم ابروی هلال است هلال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است
دانلود آهنگ عشق بازیچه تماشا
هر که از من گسست رسوا شد هر که با من نشست تنها شد
مژده ی فصل تازه در راه است غنچه ای خنده زد شکوفا شد
غنچه ای خنده زد شکوفا شد
تا گره خورد موی دوست به دوست گره از کار دوستان وا شد
ماه از پشت ابر بیرون رفت عشق بازیچه ی تماشا شد
باد زد غنچه ای به چاه افتاد ماه در چاه غرق رویا شد
پرده داران حسن میگویند یوسفی عاشقی زلیخا شد
عشق بازیچه ی تماشا شد عشق بازیچه ی تماشا شد
نمایش متن ترانه
هر که از من گسست رسوا شد هر که با من نشست تنها شد
مژده ی فصل تازه در راه است غنچه ای خنده زد شکوفا شد
غنچه ای خنده زد شکوفا شد
تا گره خورد موی دوست به دوست گره از کار دوستان وا شد
ماه از پشت ابر بیرون رفت عشق بازیچه ی تماشا شد
باد زد غنچه ای به چاه افتاد ماه در چاه غرق رویا شد
پرده داران حسن میگویند یوسفی عاشقی زلیخا شد
عشق بازیچه ی تماشا شد عشق بازیچه ی تماشا شد
دانلود آهنگ سفیر عشق
ای سفیر عشق از تو شعر سرخی مانده بر لب
با تو برگشتم به خورشید ای به من برگشته از شب
گرچه این پروانه سوزان پیله اندوهمان کرد
بارش سنگ ای برادر رفته رفته کوهمان کرد
الوند تا به اروند ماییم و بغض در بند در اوج هم صدایی
با خون دشنه بنویس بر خاک تشنه بنویس یا مرگ یا رهایی
من و تو پس از این غروب فاجعه دوباره میرسیم به روز واقعه
نترس از شکستن نترس از سایه ها که شام غریبان نمیماند به جا
ای سفیر عشق از تو شعر سرخی مانده بر لب
با تو برگشتم به خورشید ای به من برگشته از شب
گرچه این پروانه سوزان پیله اندوهمان کرد
بارش سنگ ای برادر رفته رفته کوهمان کرد
الوند تا به اروند ماییم و بغض در بند در اوج هم صدایی
با خون دشنه بنویس بر خاک تشنه بنویس یا مرگ یا رهایی
نمایش متن ترانه
ای سفیر عشق از تو شعر سرخی مانده بر لب
با تو برگشتم به خورشید ای به من برگشته از شب
گرچه این پروانه سوزان پیله اندوهمان کرد
بارش سنگ ای برادر رفته رفته کوهمان کرد
الوند تا به اروند ماییم و بغض در بند در اوج هم صدایی
با خون دشنه بنویس بر خاک تشنه بنویس یا مرگ یا رهایی
من و تو پس از این غروب فاجعه دوباره میرسیم به روز واقعه
نترس از شکستن نترس از سایه ها که شام غریبان نمیماند به جا
ای سفیر عشق از تو شعر سرخی مانده بر لب
با تو برگشتم به خورشید ای به من برگشته از شب
گرچه این پروانه سوزان پیله اندوهمان کرد
بارش سنگ ای برادر رفته رفته کوهمان کرد
الوند تا به اروند ماییم و بغض در بند در اوج هم صدایی
با خون دشنه بنویس بر خاک تشنه بنویس یا مرگ یا رهایی
دانلود آهنگ نگار بی وفا
نگار من قرار من برای قلب پر غم تو زخمی و تو مرهم
در این بهار خزانیم به قلب پاره پاره نفس بده دوباره
تو رفته ای و برده ای جوانی مرا غریبه ی همیشه آشنا
بیا که جای خالیت مرا زمین زده ببین که بر سرم چه آمده
دانلود آهنگ سالار عقیلی نگار بی وفا
نگار بی وفا قدم مزن به روی پاره های قلب من
به روی پاره های قلب من
کنون که دل ربوده ای به عاشق گرفتار نگو خدانگهدار
نگار من قرار من برای قلب پر غم تو زخمی و تو مرهم
در این بهار خزانیم به قلب پاره پاره نفس بده دوباره
به قلب پاره پاره نفس بده دوباره
نمایش متن ترانه
نگار من قرار من برای قلب پر غم تو زخمی و تو مرهم
در این بهار خزانیم به قلب پاره پاره نفس بده دوباره
تو رفته ای و برده ای جوانی مرا غریبه ی همیشه آشنا
بیا که جای خالیت مرا زمین زده ببین که بر سرم چه آمده
دانلود آهنگ سالار عقیلی نگار بی وفا
نگار بی وفا قدم مزن به روی پاره های قلب من
به روی پاره های قلب من
کنون که دل ربوده ای به عاشق گرفتار نگو خدانگهدار
نگار من قرار من برای قلب پر غم تو زخمی و تو مرهم
در این بهار خزانیم به قلب پاره پاره نفس بده دوباره
به قلب پاره پاره نفس بده دوباره
دانلود آهنگ ققنوس
مرورت میکنم هر روز و شب در بی کسی هایم
چو اشک آویختم از گونه ات حال نهانم را
به باد سرد بی مهر و وفا مسپار اندوهم
که در آتش کشانده دست غم هر استخوان را
به سوی دره های یاد تو با هر قدم بردم
غزل های پریش و پر خزان خوش بیانم را
گلوی آینه پر گشته از تصویر فریادم
کسی در آینه سر میکشد بغض و فغانم را
ببین ققنوس دردم را به زیر خاک لبخندم
به تاریخ ازل گم کرده ام شادی جانم را
کلید یاد وصلت خفته در چاه فراموشی
چگونه سر کنم در حبس تن رنج جهانم را
به سوی دره های یاد تو با هر قدم بردم
غزل های پریش و پر خزان خوش بیانم را
نمایش متن ترانه
مرورت میکنم هر روز و شب در بی کسی هایم
چو اشک آویختم از گونه ات حال نهانم را
به باد سرد بی مهر و وفا مسپار اندوهم
که در آتش کشانده دست غم هر استخوان را
به سوی دره های یاد تو با هر قدم بردم
غزل های پریش و پر خزان خوش بیانم را
گلوی آینه پر گشته از تصویر فریادم
کسی در آینه سر میکشد بغض و فغانم را
ببین ققنوس دردم را به زیر خاک لبخندم
به تاریخ ازل گم کرده ام شادی جانم را
کلید یاد وصلت خفته در چاه فراموشی
چگونه سر کنم در حبس تن رنج جهانم را
به سوی دره های یاد تو با هر قدم بردم
غزل های پریش و پر خزان خوش بیانم را
دانلود آهنگ خداحافظی مکن
ابنگونه آفتاب خداحافظی مکن با این دل خراب خداحافظی مکن
فرصت بده که تشنگیم برطرف شود میمیرم از سراب خداحافظی مکن
میمیرم از سراب خداحافظی مکن
شمع رخت چراغ شب خانه ی من است ای شمع من بتاب خداحافظی مکن
این راه انتهایش آتش گرفتن است برگرد آفتاب خداحافظی مکن
برگرد آفتاب خداحافظی مکن
آرام تر مگر که به خاطر سپارمت اینگونه با شتاب خداحافظی مکن
اینگونه با شتاب خداحافظی مکن
با این دل خراب خداحافظی مکن
برگرد آفتاب خداحافظی مکن
نمایش متن ترانه
ابنگونه آفتاب خداحافظی مکن با این دل خراب خداحافظی مکن
فرصت بده که تشنگیم برطرف شود میمیرم از سراب خداحافظی مکن
میمیرم از سراب خداحافظی مکن
شمع رخت چراغ شب خانه ی من است ای شمع من بتاب خداحافظی مکن
این راه انتهایش آتش گرفتن است برگرد آفتاب خداحافظی مکن
برگرد آفتاب خداحافظی مکن
آرام تر مگر که به خاطر سپارمت اینگونه با شتاب خداحافظی مکن
اینگونه با شتاب خداحافظی مکن
با این دل خراب خداحافظی مکن
برگرد آفتاب خداحافظی مکن